تراکم بالای جمعیت دانش آموزی ،وساماندهی نامناسب کلاس های درس،آسیبی جدی وکلافی سردرگم که باید مدیریت شود !

آوای فرهنگی – آموزش‌وپرورش در سال‌های اخیر برای جبران کسری نیروی انسانی، تراکم دانش‌آموزان در کلاس‌های درس را افزایش داده است به طوری که دربرخی مدارس ،تراکم جمعیت دانش آموزی در یک کلاس درس به ۴۰نفر رسیده است…

به گزارش پایگاه خبری آوای فرهنگی ، امروزه یکی از شاخص‌های اثرگذار بر کیفیت آموزشی، شمار دانش‌آموزان هر کلاس است. پرشماری دانش‌آموزان هر کلاس افزون‌بر پایین آوردن کیفیت آموزشی، زمینه‌ساز دشواری‌های اخلاقی و روحی و روانی برای دانش‌آموزان و آموزگارانشان می‌شود. جای آن است که این عامل کارآمد در کیفیت آموزشی از زاویه‌های گوناگون مورد کاوش قرار گیرد اما نگاه دو سویه آموزش یعنی معلم و دانش‌آموز در این میان می‌تواند بسیار راهگشا و آموزنده باشد.

آموزش‌وپرورش در سال‌های اخیر برای جبران کسری نیروی انسانی، تراکم دانش‌آموزان در کلاس‌های درس را افزایش داده است.

براساس آمار های موجود، نسبت کل حقوق‌بگیران آموزش‌وپرورش به دانش‌آموزان، یک به ۱۲ و نسبت معلمان به دانش‌آموزان یک به ۱۸ است اما با احتساب ۷۰ درصد شهرنشین در ایران این نسبت در شهرها به یک به بالای ۳۰ خواهد رسید.

مسوولان آموزش‌وپرورش در تحلیل‌هایشان، به همان آمار یک به ۱۲ بسنده می‌کنند و در پی افزایش دانش‌آموزان نسبت به معلمند. این در حالی است که در بسیاری از مدرسه‌های ما به شدت کمبود نیروهای مورد نیاز وتاثیر گذار، مانند معاون، مشاور، مربی بهداشت، روانشناس و… هم احساس می‌شود.

متاسفانه ، سیاستی که در ۴ سال نخست دولت  آقای روحانی شاهد آن بودیم و همچنان ادامه دارد صرفه‌جویی در هزینه‌های آموزش و پرورش بدون در نظر گرفتن تبعات آن برای کشور و کاهش کیفیت آموزش است.

به طوری که در سال‌های اخیر با تجمیع کلاس‌ها، افزایش تعداد دانش‌آموزان در کلاس درس و کاهش نیروی انسانی به‌دنبال کم کردن از ساعات حق التدریس و صرفه‌جویی بودند. از سوی دیگر سرانه مدارس قطع شده است و این مسئله مشکلات بسیاری را ایجاد کرده به‌گونه‌ای که مدارس با کمبود امکانات مواجه شده‌اند.

اما معلمان در مورد افزایش تراکم کلاس چه می گویند؟

تجربه وگفتگو با برخی آموزگاران با  تراکم بالای دانش آموزی ،این موارد را خاطر نشان می سازد

-در کلاس‌های شلوغ بیشتر انرژیم صرف کنترل کلاس می‌شود.

– بیش از کلاس‌های خلوت، عصبانی می شوم

– کمتر تمرکز داشته‌،واصلا فرصت پرسش ندارم

قادر به بررسی تکالیف نبوده‌ام.-

تراکم در یک کلاس، باعث آسیب زدن به کلاس‌های دیگرم هم می شود

-در کلاس‌هاس شلوغ معلم بیشتر نقش یک مبصر را ابفا می کندتا یک معلم،.همین امر دور شدن از روابط عاطفی را در بر دارد.

-معلم فرصت نمی‌کند تا سرفصل ارایه شده را پیش ببرد. چه برسد به ارتباط عاطفی که باید جزوء لاینفک آموزش باشد.

معلمی هم می گفت :دراین که همه چیز باید استاندارد باشد وبه سمت آن حرکت کرد تردیدی وجود ندارد ،اما من دراین زمینه نمی توانم خودم را قانع کنم ،از بحث حقوق ومزایا ومعیشت بگذریم که تبعیض های ناروا بین معلمان وسایر کارمندان دولت ،حکایتی تلخ ونپذیرفتنی است ،درمورد فضاهای آموزشی وکلاس های درس وتعداد دانش آموزان در کلاس درس لااقل باید استانداردها رعایت شود،وی با ذکر مثالی این مهم را توضیح می دهد:

چرا در یک خودرو سواری فقط ۴ نفر سوارمی شود ،در صورتی که می شود به زور ۸نفر را جاداد،اما اگر این اتفاق بیفتد ،با یک اقدام بجا توسط ماموران انتظامی اعمال قانون می شود، جرایمی از قبیل  توقیف ،جریمه ،نمره منفی …وبقیه قضایا؟ اما همین استاندارد سازی که به معلم وآموزش وپرورش می رسد ممنوعیت نداشته وخود حاکمیت تاکید واصرار بر نقض قانون می کند،نمونه اش کلاس های پر جمعیت وبا تراکم بالای دانش آموز که داد همه معلمان سراسر کشوررا در آورده ومانند روز روشن است ،درتائید سخنان منطقی این همکار عزیز نگارنده نیز موضوع را تائید می کند.

ودلیل این مدعا :کاهش نیروی انسانی از یک میلیون نفر به حدود ۷۰۰ هزار نفر به عنوان یک سیاست مدنظر مسئولان وزارت آموزش‌وپرورش است.که از زمان فانی شروع شده وتاکنون ادامه دارد ، وپیگیری این سیاست باعث عدم تزریق نیروی انسانی جدید به وزارت آموزش و پرورش شده و همین موضوع افزایش جمعیت دانش‌آموزان در کلاس‌های درس را منجر شده است.

گفتنی است نسبت معلم به دانش آموز دربرخی کشورهای جهان بدین گونه است:

کانادا ۱ به ۱۷

آلمان ۱ به ۱۸

فرانسه ۱ به ۱۹

انگلیس ۱ به ۲۰

ژاپن ۱ به ۲۲

اما درایران به رغم این که این نسبت ۱به ۲۳تعریف شده است، متاسفانه دربرخی مناطق وشهرستان ها گاها ۱به ۴۰در مقطع ابتدائی رسیده است ،که در سخنان مسئولان بسیار پائین تر وچنان نسبت ۱به ۱۲ذکر می شود اگر کسی  معلم نباشد فکر می کند این عدد ۱۲سقف وحداکثر دانش آموز موجوددرکلاس است ،در حالی که این آمار که البته در صحت آن باید تردید کرد با لحاظ نمودن معلمان روستاهای دور افتاده ومناطق عشایری که گاها یک یا دو دانش آموز دارند ونیز کل پرسنل وزارت عریض وطویل محاسبه می گردد

پیشنهادات :

در مجموعه ی حاکمیت(برون سازمانی) تغییری اساسی در نگاه به مقوله تعلیم وتربیت باید اتفاق بیفتد که این موضوع را وزیر محترم وتیم ایشان  باید پیگیری کنند ودر درون خود وزارت خانه اقداماتی ضرب الاجلی باید دردستورکار قرار گیرد که به چندمورد اشاره می شود.

۱-ساماندهی نیروهای ستادی وکاهش شدید نیرو در بخش های ستادی وزارت خانه ادارات کل ومناطق.

۲-حذف برخی پست های غیر ضرور  ،واولویت قائل شدن آموزش بر سایر بخش ها در مدارس.

۳-تبدیل نمودن کلاس استاندارد و ایمن برای معلم و دانش‌آموز به عنوان  یک مطالبه جدی که این مهم باید توسط خود همکاران صورت پذیرد.

۴-مدیران مناطق آموزش وپرورش  ضرورت دارد ،آمار این گونه کلاس ها را  که یقینا در اختیار دارند  احصاء، وقبل از این که دیر شود به شکلی قابل قبول که موجب تضییع حقوق معلم ودانش آموز نگردد ،مدیریت وساماندهی مجدد نمایند.

وکلام پایانی : واقعیت امر این است که بحث بر سر نبود بودجه نیست، بحث بر سر نحوه هزینه یبودجه است. دولتدکتر  روحانی مانند دولت قبل، کاهش بودجه را در بخش خدماتی مانند بهداشت و آموزش دنبال می‌کند. این رویکرد متاسفانه رویکرد غالب در بین صاحبان قدرت است.ودود آن به چشم فرزندان این مرزو بوم وآینده سازان آن می رود

گفتنی است گزارشات دریافتی  از معلمان سراسر کشور است ،والبته با تعدادی از فرهنگیان نیز حضوری یا تلفنی مذاکره شده است.

امیر اسماعیلی فعال فرهنگی ورسانه ای وسردبیر پایگاه خبری لکنا

انتهای پیام/

صاحب امتیاز و مدیر مسئول پایگاه خبری آوای فرهنگی

دیدگاهتان را بنویسید